Friday, June 30, 2017

پیش‌درآمدی بر انتشار «نوآتئیسم: هفت گفتار انتقادی درباب بی‌خدایی»



شهاب غدیری

هزاره دوم میلادی با رسانه‌ای شدن مسئله امنیت، ترور، مذهب و آزادی دموکراتیک به عنوان حیاتی‌ترین موضوعات بشر امروز، انگاره‌ای برجسته اما زنگار خورده نزد میان مایگانی شد که غالبشان محصولات آکادمی بودند؛ هراسان از رادیکالیسم دینی، نسبی‌گرایی معرفتی در آکادمی و عمل‌گرایی - سیاستی که با ساده‌دلی چندفرهنگ‌گرایی را خطری برای تضعیف واحد دولت و غرب سکولار در معنای فرهنگی و سیاسی احساس نمی‌کرد. ظهور و تقویت بنیادگرایی دینی در پوشش اسلام بنیادگرا و مسیحیت انجیلی سبب تقویت گفتاری میان روشنفکران و نخبگان دانشگاهی شد که به ساده‌ترین شکل ممکن پیش‌فرض تقدم ذهن بر عین و عقیده بر عمل را پذیرفت و عامل تمام مصایب بشر امروز را ’دین‘ معرفی کرد. به بیان دیگر اگر دین وجود نداشت، اجتماع‌های مسلمانان به طور خاص، و سایر فرهنگ‌ها به طور عام، هم در کشورهای صنعتی و هم در کشورهای غیر توسعه یافته به سادگی در فضایی دموکراتیک و به تقریب یک دست امکان بقا و خوش‌باشی را می‌یافتند. به این ترتیب، مسئله اصلی ’باور‘ یا ’عقیده‘ معرفی و پرسش بنیادین از امری ’موجود‘ یا   اُنتیک معرفی شد که نامش «خدا» بود.
پرسش از وجود خدا، به مثابه هستۀ اصلی معرفت دینی و ابطال آن با معرفی علم تجربی و عقلانیت ابزاری به عنوان روش کسب معرفت و جایگزینی قطعی‌اش به جای دین مسئلۀ اصلی جنبشی از روشنفکران حوزه عمومی شد که ’الحاد‘ را مشخصۀ اصلی خویش معرفی کرده است، جنبشی که مخالفانش نام «نوآتئیسم» را برایش سکه زدند. نوآتئیسم و گفتارش اگرچه، بر خلاف جهان انگلیسی زبان، در اروپای قاره‌ای مقبولیت چندانی نیافت، اما هویت جمعی انجمن‌ها و تشکل‌های سکولار و بی‌دین از صدای قوی‌تری، به طور خاص، در جوامع انگلیسی زبان برخوردار شد، همچنان‌ که مسئله دین و فرهنگ، و به طور خاص اسلام و اجتماع‌های مهاجر مسلمان به اشکال مختلف برجسته‌تر و به یکی از اثرگذارترین متغیرهای پژوهش‌ در علوم انسانی و اجتماعی بدل شد؛ مسئله‌ای استراتژیک برای بقای واحد سیاسی دولت سکولار. دولتی که، به مثابه کلیتی سیاسی، در فرایند جامعه‌پذیری دچار مشکل شده است و به خطر افتادن این فرایند که تهدیدی بر حاکمیت دولت است، در سطح اجتماعی منجر به واکنش‌های بنیادگرا و سکولار شده است؛  صورت دینی آن تمام جریان‌های مسیحی بنیادگرا در سطح اروپا، استرالیا و امریکا را یا به قدرت رسانده و یا بازوی سیاسی آن‌ها را به حرکت واداشته است؛ صورت سکولار (به معنای فلسفی و سیاسی) این واکنش نیز برخورد انتقادی دو وجهی روشنفکران عمومی را به دنبال داشته است که سویه‌ای از آن سیاست‌های دولت و رسانه‌ها را هدف گرفته و سویه دیگر آن بنیادگرایی دینی و هویت فرهنگی بنیادگرایان را تجلی کامل هویت دینی و دشمن موجودیت خویش معرفی می‌کند. آن‌چه به عنوان «نوآتئیست»ها معرفی می‌کنیم مثالی برجسته از مورد متأخر است.
کتاب «نوآتئیسم: هفت گفتار انتقادی درباب بی‌خدایی» متشکل از هفت فصل و یک بخش ضمیمه است که به همت نشر فلات در 272 صفحه به زودی وارد بازار خواهد شد. آن‌چه این کتاب به خواننده عرضه می‌کند هفت مقالۀ انتقادی است که به معرفی اجمالی جنبش اولیه، اندیشمندان‌ و نحوه اثرگذاری آن‌ها در حوزه عمومی می‌پردازد. فصول این کتاب به گونه‌ای تنظیم شده است که خواننده را فراتر از موضوعات جدلی حوزه عمومی از قبیل وجود یا عدم وجود خدا، رابطه علم و ایمان و یا دین و مسئله پیشرفت، به گفتار و لحن بیان، وضعیت معرفتی و اجتماعی و نقد متافیزیک حاکم بر اندیشه روشنفکران این جنبش متوجه کند و در عین حال خواننده را به اجمال با نظرگاه پژوهشگرانی آشنا کند که در حوزه علوم اجتماعی متأخر و الهیات قدیم و متأخر با این ادبیات وارد گفت‌وگو شده‌اند.
به طور کلی کتاب دو هدف عمده را دنبال می‌کند که سبب‌ساز گردآوری و تنظیم آن نیز محسوب می‌شود. نخست، چنانچه پیش‌تر بیان شد، ارائه چند نگاه انتقادی به قصد ارائه چشم‌اندازهای متعدد به روی خواننده است و دوم طرح مقدمه‌ای برای ورود به یکی از موضوعات بنیادین معرفتی در سطح اجتماع و اندیشه سیاسی است. این کتاب با افرادی سخن می‌گوید که به لحاظ معرفتی با دین و معرفت دینی غریبه گشته است و به همان اندازه با اندیشه تکنیکی آشناست، و در حال گسست کامل از سنت است. او به لحاظ سیاسی با اندیشه حاکمیت دولت متأخر شیعی و مرجعیت مذهبی هم‌دلی ندارد، هویت خویش را با دریافتی مبهم از ایران فرهنگی در می‌یابد و به لحاظ هستی‌شناختی نیز در ابهام و نبود یقین به سر می‌برد.
کاهش فزاینده نگرش دینی میان تحصیل‌کرده‌های کشور را می‌توان تقریباً هماهنگ با افزایش جمعیت سکولارهایی مشاهده کرد که به لحاظ فلسفی و سیاسی هیچ دریافتی از هویت جمعی خویش ندارند و امکان کنش اجتماعی اثرگذاری را احساس نمی‌کنند. در چنین فضایی که دیگر برخلاف گذشته مسئله آشتی دین و دموکراسی، مشروعیت و مقبولیت یا اسلامیت و ایرانیت به دلیل تغییر نگاه معرفت شناختی از امر مشروع از حیث توجه جدی خارج و صرفاً در منازعات قدرت اهل سیاست قابل رؤیت است، مسائل هستی شناختی، معرفت شناختی، تجدید نظر در دریافت‌های تئولوژیک از دین، از انسان و رویکرد او به امر اجتماعی و در بالاترین سطح آن امر سیاسی از اهمیت مبنایی برخوردار می‌شوند. هرچند این توضیحات فراتر از دامنه موضوعات طرح شده در کتاب «نوآتئیسم...» است، با این حال قصد آغاز گفتگویی را دارد که اراده روشنگری را دنبال می‌کند.
بسیار از من پرسیده شده است که با توجه به مقالات متعدد ترجمه شده، و مقدمه‌ای که خودم بر شش مقالۀ دیگر افزوده‌ام، موضع شخصی من چیست؟ و چرا برای طرح یک بحث از چنین موضوعی آغاز کرده‌ام؟  و به دنبال چه چیزی هستم؟ هرچند پاسخ به این پرسش‌ها را در میان خطوط بالا می‌توان یافت، اما باید چند نکته را نیز بیافزایم. نخست، این کتاب صرفاً بیان مقدماتی برای یک بحث است و نه اعلام موضع و به طور قطع از اشکالاتی اندک یا بسیار تهی نیست. دوم، به دنبال این کتاب، کتاب ترجمه شدۀ کوچکی درباره نقد نوآتئیسم را از منظری کاتولیکی و با پیشنهاد ناشر عرضه خواهم کرد که بر خلاف این کتاب، مهم‌ترین پاسخ‌های جدلی مخالفان دین‌دار نوآتئیسم را به بیانی ساده عرضه خواهد کرد. اما آن‌چه من در طرح این موضوع به دنبالش بوده‌ام نه نقد نوآتئیسم و نه تفکر مدرن، بلکه «آغاز» بحث با محدودیت‌های ماهوی و زمینه‌ای، از مجادله‌ای معاصر بر سر «بنیاد»ها و مشروعیت‌هاست، و نگارنده نه ناقد که مدافع انسانی خودآیین و صاحب اراده و تاریخ است؛ باشدکه دانه‌های زمین به یک نخ تسبیح شوند.

#نوآتئیسم #سکولاریسم #روشنگری #مدرنیته #دین

No comments:

Post a Comment