Monday, June 19, 2017

امیدها و هشدارها: یادداشتی دربارۀ مسائل مهم پس از انتخابات 96

امیدها و هشدارها: یادداشتی دربارۀ مسائل مهم پس از انتخابات 96


خطر پوپولیسم جریان اصول‌گرا «فعلاً» از میان رفت. اما خطر دوگانه‌های ویرانگر آزادی و استبداد، تحریم و تعامل با جهان و فقر و غنا همچنان باقی مانده است. و دولت روحانی در شرایطی تشکیل می‌شود که در این بزنگاه تاریخی وظایف مهمی را باید انجام دهد، که در غیر اینصورت باز هم دوگانه‌های مخرب تکرار خواهند شد. 
انتخابات اخیر اهمیت احترام به صندوق رأی و حفظ آن را در جهت حفظ منافع ملی نشان داد. از طرف دیگر جریان پیروز را متوجه شکافی در جامعه کرد که عدم توجه به آن مولد پوپولیسم احمدی‌نژادی و صورت مبتذل اخیر آن خواهد شد. اما این‌که دولت جدید چقدر می‌تواند برای رفع این مشکل تلاش نتیجه‌بخش انجام دهد به عوامل بسیاری وابسته است. 
اجرای سیاست‌های توسعه پایدار در ایران با چند مشکل عمده مواجه است. نخست: عدم چرخش نخبگان و ورود نیروهای جدید به صحنه که نتیجۀ «#باند_بازی » جریان‌هاست. اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان هر دو درگیر این باند‌بازی‌ها هستند که نمونۀ اخیر آن رد صلاحیت افرادی چون عبدالله مؤمنی و حذف حسین راغفر از لیست امید در انتخابات شورای شهر بود. راغفر به عنوان فردی که شاید بتوان او را جدی‌ترین فرد در حوزه مطالعات فقر و عدالت اقتصادی در ایران خواند در نتیجۀ همین باندبازی‌ها جای خود را به  افرادی چون #بهاره_آروین داد. همین مشکل را در وضعیت فعلیِ اصول‌گرایان بی‌اصول نیز می‌توان مشاهده کرد که به جز اطرافیان احمدی‌نژاد، نظیر بقایی یا رحیمی، برجسته‌ترین مثال‌اش جریان‌هایی درون سپاه است (و نه کل آن). مسئله در این‌جا صرفاً فعالیت اقتصادی سپاه، به مثابه یک نیروی مسلح سیاسی و اقتصادی نیست. بلکه عدم کنترل‌ آن‌ها و حاکم شدن اندیشۀ غارت و سود حداکثری بر این باندهاست که بر مشکل دیگر اصول‌گرایان یعنی ضدیت با «#نهاد » اضافه شده است. 
اما راه حل کنترل و مهار «باند»ها در کشور چیزی نیست جز تنظیم و اجرایی شدن #جریان_آزاد_اطلاعات ، #شفاف_سازی_بروکراسی و قانون‌مند کردن و تنظیم نحوه فعالیت نیروهای متنفذ و لابی‌ها. نیروهایِ متنفذ، خواهی نخواهی در بروکراسی، قراردادهای مالی، فعالیت‌های انتخاباتی و حتی سیاست‌ خارجی حضور دارند و خلاء قانونی موجود تنها به بی‌قاعده‌کردن آن‌ها انجام شده است.
از جمله دیگر مشکلات مهمی که دولت فعلی باید برای انجام آن جدی باشد: تنظیم نظام مالیاتی‌ سفت و سخت، کانالیزه کردن منابع مالی از نهادهای بی‌برنامه و مدیریت نشده فرهنگی-دینی و برنامه‌ریزی جدی در تحول نظام فشل آموزش و پرورش و توسعه محور کردن آن از ابتدایی تا دانشگاه است که شاید بتوان جدی‌ترین مشکل کشور دانست. مورد اخیر تنها با تکیه و یاری گرفتن از پژوهشگاه‌ها و آکادمی انجام خواهد شد، نه سخنرانی‌های اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی یا گرته‌برداری‌های موردی از سیاست‌های آموزشی دیگر کشورها و بخش‌نامه کردنشان و نه ایدئولوژیک کردنِ همیشه ناموفقِ کتب درسی. 
آزادی‌خواهی و اصلاح‌طلبی در مطالباتی چون رفع حصر و آزادی بیان و زندانی‌های سیاسی نه خلاصه می‌شود و نه چندان اهمیت اساسی دارد. سیاست‌مداران ما باید برای تنظیم سیاست‌های توسعه پایدار و نهادمند کردن آن با یکدیگر به مصالحه برسند، جریان‌ اصول‌گرایی ناچار است به جای گدایی رأی، فریاد محروم دوستی و سیاست‌های توزیعی حساب‌نشده، سیاست‌های‌ توزیعی‌اش را ناظر بر تقویت تولید ملی و صنایع سنگین و افزایش ثروت ملی (به جای مگامال سازی و تقویت واردات و توجه محدود به پروژه‌های کوتاه‌مدت و کارگاه‌های زودبازده برنامه‌ریزی نشده) تنظیم کند و برای مهار پوپولیسم مضر و قدرت‌طلب کوری که آبرویش را ریخت، به نهادهایی توجه کند که مطالبات اقتصادی، حقوقی، #صنفی و #سندیکایی کارگران و اقشار ضعیف جامعه امکان مهار شدن و تعدیل پیدا کند.
انتخابات 96 نشان داد، جریان‌های قدرت برای بقا نیاز دارند به دنبال مطالبات مادی و زمینی مردم و جامعه باشند؛ واقعیات زندگی. زمین بازی مشترک همۀ ما این‌جاست. حال با توجه به تمام مشکلات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و بین‌المللی و وضعیت پرآشوب منطقه آیا جریان‌های سیاسی حاضر به مصالحه‌ و یاری جستن از تمام نیروهای فکری و توسعه‌خواه هستند یا خیر.

لینک کانال تلگرام

No comments:

Post a Comment