Monday, July 18, 2016

کسوف خداوند

واژه سنتی "خداوند" باید به خاطر معانی عمیق آن حفظ شود اما به نحوی که هر ارتباطی که این عنوان ممکن است با زندگی مادی ما داشته باشد مانند موجودی که در مقابل مظاهر ظهور الهیه قرار میگیرد باید بی ارزش شود.

مارتین بوبر؛ کسوف خداوند، صفحه ۳۶

Friday, July 15, 2016

جامعه گسیخته و امیدهای امروز - بخش نخست

همه چیز در حال تغییر است. اگر بلوغ جنسی را به تعبیر ژاک لاکان بخش اصلی بلوغ فرهنگی بدانیم (1)، آشفتگی‌های بسیار جامعه امروز در روابط انسان‌ها پیش و پس از ازدواج نشان از تغییرات بزرگی در بافتار جامعه امروز ما می‌دهد. (2) هم من و هم خواننده این سطور می‌تواند مثال‌های زیادی را ذکر کند تا پیشرفت‌ها و پس رفت‌های بلوغ فرهنگی و متعاقباً اجتماعی ما را متذکر شود. بنابر این از تکرار در می‌گذرم. سوی دیگر این تغییرات، معرفتی است. دیگر جامعه امروز ما نه به اندازه گذشته ساده باور می‌کند و نه در عین حال عمیق است. آنقدر ساده دل نیست چون شکست ایدئولوژی‌هایی را به چشم دیده‌ است که روزی ایمان مسلم قرن بودند و نه آنقدر عمیق که چون انقلاب اطلاعات و سیطره شبکه اینترنت و رسانه‌های جمعی بستر مساعدی برای آن فراهم نمی‌کند. (3) ایمان‌های کهن متزلزل شده‌‌اند، دست کم از آنچه در سطح تجربیات شخصی می‌توان دید بسیاری از فرزندان خانواده‌های دیندار فرزندان بی‌دین دارند، و بسیار اندک‌اند خانواده‌های غیر دین‌داری که فرزندان دیندار دارند. اخلاقیات غیر دینی در جامعه تنها در میان قشر اندکی پا گرفته است؛ اخلاقیاتی که به شفافیت در روابط انسانی، عهد و قرارداد، احترام و شجاعت در انتخاب بر اساس مبنایی عقلایی تکیه دارد. اخلاقیاتی که مبنای مشروعیت خود را در دین دارد هم با زوال ایمان دینی کم رنگ شده است و در نتیجه اخلاق «عملی» یا اخلاق نظری در عمل هر روز ناکارآمدتر می‌شود. در چنین فضایی است که هم بنیان اعتقاد و هم ناباوری بر هواست و کمتر کسی را می‌توان یافت که قرائت و روایتی منسجم از اعتقادات خویش بیان کند.


این فضا و زمان برای ظهور سوداگران عرصه معرفت و سیاست گشوده است. فضایی که شبح «هیچی» بر آن سنگینی می‌کند و مکانی که «فرد»ها هر یک به سان علف هرزی در رؤیای «قامت سَروی» اسیر گشته‌اند. هرچند توصیفات ذکر شده را نمی‌توان محدود به جامعه ایران امروز کرد، اما قصد دارم خواننده را صرفاً به ایران توجه دهم و مردمانی که از یک سو به چپاولگری مسئولان در بیت المال از اختلاس گرفته تا حقوق‌ها و رانت‌ها می‌نگرند و از سویی دیگر به جامعه‌ای که آن را فاسد و در عین حال برای سرخوردگی‌های مالیخولیایی خویش رهایی بخش می‌دانند، همچنان که از وضعیت آن اعتراض می‌کنند خود بخشی از صورت مسئله هستند.

سه راه حل را در وضعیت امروز کار آمد می‌‌دانم، یا دست کم اندیشه در این سه حوزه را سودمند می‌دانم هرچند انتظار دارم که خواننده‌های آشنا را اندکی متعجب خواهد کرد:


1.    کنش سیاسی در چارچوبی که رهبری انقلاب معرفی و حمایت می‌کند، و در ادامه خواهم گفت که چرا معتقدم راه حل ایشان بهترین راه حل موجود است.
2.    کنش اجتماعی در قالب تشکیل اجتماع‌های هم فکران و استقلال اقتصادی هرچه بیشتر آن‌ها.
3.    رفع بنیان معرفتی و بازنگری رادیکالِ الهیات.





1.    نگاه کنید به:
Chiesa Lorenzo (2007), Subjectivity and Otherness:A Philosophical Reading of Lacan, MIT Press.
2.    سونامی طلاق در ایران
3.    نگاه کنید به:

کار، نیکلاس (1395)، کم عمق‌ها: اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟، ترجمه امیر سپهرام، انتشارات مازیار

Wednesday, July 13, 2016

Insecurity defended


به طور کل، احساس «ناامنی شخصیتی»* گرچه هیچ جذابیت جنسی، طبیعی و به اصطلاح فرهنگی ندارد، اما شرط لازمِ داشتن اندیشه مترقی است. احساسی که همواره به آدمی می گوید «شاید حقیقتی در جایی دیگر باشد، پس توجه به انتقادات و چشم اندازهای گوناگون لازم است». این وضع برای واعظان روشنفکری غیر دینی یا دینی چندان صدق نمی کند که هویتشان با پیش فرض «بر حق بودگی» پیوند خورده است مگر با ارائه گواه و استدلال مکفی که عموماً جای خود را به فن خطابه میدهد.

*insecurity

Saturday, July 9, 2016

مردمان سرگردان!

«مردم بر سه دسته اند اول عالم ربانی و دوم کسانی که به دنبال علم و نجات هستند و سوم انسانهای سرگردان.»

این جملۀ منتسب به امام اول شیعیان تنها دو بخش دارد: یا عالم هستید یا سرگردان. علم هم نزد قدما بر دو قسم  بود یا علم الهی بود یا غیر آن و هر کدام به چند قسم تقسیم می شد که از جمله علوم غیر الهی تدبیر مدن و منزل و صنایع و طب و غیره بود که از متفکران مسلمان، افرادی چون ابو حامد غزالی در کتاب احیاء العلوم خود به تفصیل بدان پرداخته است.

این جمله مرا غیر مستقیم به یاد آن دسته افرادی می اندازد که کتاب خوان نیستند، اما کتاب خوانان را دوست دارند. این گروه سرگردان خود بر دو دسته است: آن که کم کتاب خواندن را ارزش میداند و آن که کتاب خواندن را جدا شدن از زندگی «واقعی» قلمداد میکند. به گمانم «کتاب نخوان»های کتاب دوست، بسی بدتر از کتاب گریزانند که علم اندک همانا خطرناک تر از نادانی ست. اما در سرگردانی هیچ فضیلت و صفت تفصیل و ترتیبی مترتب نیست.

مضرات مطالعه

Sunday, July 3, 2016

فلسفه و بازی تاج و تخت

"عشق زهر شرافت و مرگِ وظیفه است"

"بازی تاج و تخت" سریالی پر مخاطب است که در این سال ها به حق مخاطبان بسیاری جذب کرده. اما جدای از  گیرایی و جذابیت داستان و خوش ساختی سریال، روایت داستان مملو از عشق ها، وفاداری ها، دروغ ها و خیانت ها، بازی قدرت و نبرد حقیقت و افسانه و تاریخ طبیعی ادیان و حکومت ها، تکوین و اضمحلال سنت هاست.
به گمانم دیدن این مجموعه با توجه به مضامین فلسفی، سیاسی و تاریخی نهفته در آن  تجربه ای دست دومی اما لذت بخش سیاحت فکری به مخاطب می دهد. تصویر بالا کتابی ست از مجموعه کتب فلسفه و فرهنگ عامه با سرویراستاری ویلیام ایروین که مضامین اخلاقی و فلسفی و اندیشه سیاسی را در متن داستان "بازی تاج و تخت" (یا نام اصلی مجموعه رمان 'ترانه آتش و یخ') کاویده است و به خواننده آشنا به داستان معرفی می کند. مطالعه این کتاب زیبا را به دوستان توصیه می کنم.

گزیده ها 5

هنگامی که از قدرت صحبت می شود، شنونده بی درنگ به ساختار سیاسی یا حکومت یا طبقه حاکم و یا سرور در مقابل برده و جز آن می اندیشد. اما این به هیچ وجه منظور من از رابطه قدرت نیست. به گمانِ من، قدرت در تمامی رابطه های انسانی حضور دارد - خواه این رابطه با زبان برقرار شود، خواه رابطه عاشقانه باشد، و خواه رابطه اقتصادی. در همه این رابطه ها یک طرف می کوشد طرف دیگر را مهار کند و زیر فرمان بگیرد...

میشل فوکو «تبارشناسی اخلاق»

گزیده ها 4

نهاد کلیسا در غالب موارد از قدرت و اقتدار دینی خود به منظور تقدیس
ظلم و اعمال محرومیت استفاده کرده است. خود حق پنداری کوته نظرانه
و تقوای خفقان آور رهبران دینی، افزون بر عادت صحبت کردن از جانب
مردمی که هرگز آن ها را ملاقات نکرده‌اند، از جمله ویژگی‌های بسیاری از
کلیساهای لیبرال و محافظه کار است. کلیسا غالباً فقرا را دوست دارد، اما
نه بویشان را.

کریس هجز

گزیده ها 3

دین عملاً به مردم قبولانده مردی شکست ناپذیر در آسمان‌هاست و هر لحظه کارهایی که انجام می‌دهید را تماشا می‌کند. این مردِ شکست ناپذیر لیستی دارد از ده کاری که نباید انجام دهید و اگر هرکدام از این کارها را بکنید شما را به جایی می‌فرستد پُر از آتش و دود و سوز و شکنجه و درد تا بمانید و زجر بکشید و بسوزید و خفه شوید و تا ابد الدهرِ آخر الزمان فریاد و گریه سر دهید... اما او عاشق شماست.

جرج کارلین

نوآتئیسم: هفت گفتار انتقادی

بزودی...

گزیده ها 2

مردمی که عادت داشته اند ارباب داشته باشند نمی توانند بی ارباب سر کنند. آنها تقریبا همیشه با انقلاب هایشان ترتیبی می دهند که خودشان را به فریبکاران و اغواگرانی واگذارند که فقط زنجیرها را به پاهایشان محکمتر و سنگین تر می کنند.

ژان ژاک روسو؛ گفتارهایی درباب منشاء نابرابری بشر

گزیده ها 1

هر آن کس که دیگران را مدنظر قرار می دهد و مایل است دیگران او را مدنظر نظر قرار دهند برای اعتبار اجتماعی ارزش قائل است. آن کس که بهترین، زیباترین، قوی ترین، ماهرترین، و شیواترین صحنه آرایی را ارائه کرد از احترام بیش تری برخوردار می شود و این اولین گام به سوی نابرابری و رذیلت است.

ژان ژاک روسو، گفتارهایی درباب نابرابری بشر، متن اصلی صفحه 210.