Saturday, April 8, 2017

ملی گرایی و احمدی نژاد

به تازگی عده‌ای هم پیدا شده‌اند که همراهان آقای #مشایی را «#ملی_گرا» می‌دانند. 
چند نکته لازم به تذکر است: به طور کلی و اختصار دو تعریف از ایران به مثابه ملت داریم. یکی در معنای متأخر nation است که در جغرافیای سیاسی و حقوق سیاسی کاملاً مشخص است. دیگری هم به ایران فرهنگی اشاره دارد که گسترۀ جغرافیایی آن وسیع‌تر است و مشروعیت خود را نیز از منابع تاریخی و آثار کلاسیک ادبی رایج برمی‌گیرد. 
هر دوی این تعاریف متضمن آن است که بتوانیم مفهومی به نام «#منافع_ملی» را با آن شرح دهیم و برایش مصداق تعیین کنیم. 
آقایان مشایی، #احمدی_نژاد و مریدشان آقای #بقایی در عمل نشان داده‌اند که نه تنها تعریفی از منافع ملی ندارند*، بلکه صرفاً از مسائل مطرح در حوزه عمومی برای تحریک مردم به نفع مقاصد گروهی خود بهره می‌گیرند. نام این افراد نه ملی گرا، که شارلاتان است. شرایط ظهور این دست آدمها هم زمانی پدید می‌آید که سیستم موجود با مشکلاتی جدی روبروست و هیچ یک از آلترناتیوهای موجود بهبود بنیادین شرایط را نوید نمی‌دهد. 


* این شلختگی فکری را می‌توان گاه در گفتار «مهدی گرایی» مشاهده کرد که آن را تا مبتذل‌ترین شکل ممکن تقلیل می‌دهد (مثال: ماجرای هاله نور یا مستند «ظهور نزدیک است»)؛ گاه خود را در کسوت تجدد گرایی کوچه-بازاری عرضه می‌کند و عصر دین‌گرایی را مانند اسب سواری پایان یافته معرفی می‌کند (اشاره به یکی از سخنرانی‌های مشهور آقای مشایی) (تعارض با مثال قبل)، گاه با نامه نوشتن به محمد خاتمی، خودش را به اصلاح‌طلبی نزدیک می‌کند. استراتژی‌ای که هدفش نه جلب رأی اصلاح‌طلبان که دست گذاشتن روی چهره‌ای به «حاشیه»‌رانده شده برای تحریک و جلب توجه بیشتر عموم است و دقیقاً به همین دلیل است که حتی در کسوت نوعی حزب اسلامی-ایرانی خودش را نشان نمی‌دهد زیرا می‌خواهد انعطاف خویش را در تصرف هر مسئله اجتماعی و بهره‌بری از آن حفظ کند. به همین مثال‌ها بیافزایید یهودستیزی، تحریک عرب‌ستیزان و باستان‌گرایانِ به طور عام کم‌سواد و هم‌دلی با میراث باستانی ایران و در عین حال تحریک قوم‌گرایانی چون اعراب خوزستان با تأکید بر حقوق شهروندی. این مثال‌ها در ساده‌لوحانه‌ترین برداشت شرایط نشان از آشفتگی فکری دارد، اما آن‌چه با واقعیت امر تناسب دارد همان تعین کامل فرصت‌طلبی سیاسی است که تمامش را خواستِ کسب قدرت تعریف می‌کند و، نه به هیچ وجه، منافع ملی. اما چه شرایطی موجب تولید وضعیتی چنین می‌شود که میان‌مایه‌‌گان بدون برنامه‌ و با طرح پرسش‌های بنیادین، اما بدون پاسخ روشن، در کسوت دلقک‌های سیاسی محبوب ظاهر می‌شوند موضوعی شایسته تأمل همگانی است.

No comments:

Post a Comment