Sunday, August 21, 2016

مشت نمونه خروار - بگو مگو با طرفداران حقوق قومی

آغاز بحث از یادداشتی در صفحه اینستاگرام یکی از دوستان آغاز شد. ایشان (که به هیچ دلیل منطقی طرفدار حقوق قومی و زبانی ترک‌ها شده‌ است) در پروفایلش نوشت در نانوایی‌ای در زنجان ترکی سوال پرسیدم و فارسی جوابم دادند: «چه بر سر ما آمده؟»
تمام یادداشت را می‌آورم:

امروز در صف نانوایی به عادت همیشگی پرسیدم " بیردنین صفی آیریدی؟"(صف یه دونه ای جداست؟) در کمال تعجب تمامی کسانی که در صف ایستاده بودند و آقا بودند با چشمانی گشاد از تعجب برگشتند و من را نگاه کردند. سرتاپایم را برانداز کردند. و یکی به فارسی جواب داد " بله این آقا" اینکه ترکی حرف بزنم و فارسی جواب بگیرم برایم نامانوس نبود گرچه همیشه به ترکی صحبت کردنم اصرار میکنم تا شخص مقابلم مجبور شود با من ترکی صحبت کند . اما امروز حسابی دلگیر شدم چه بر سر ما آمده ... که وقتی در تهران میفهمم کسی ترک است و با خوشحالی شروع میکنم به ترکی حرف زدن و می‌گویم که از زنجان آمده ام با تعجب از من میپرسند مگر زنجانی ها ترکی می‌دانند؟؟.... چه بر سر ما آمده که برای به *زبان مادری* حرف زدنم در *شهر مادری* ام باید بجنگم ؟.... اینها نه کار شیطان بزرگ است نه کار استکبار ... اینها در درون فرهنگ ماست
.
.
پ.ن: در تهران آسوده تر ترکی حرف میزنم 😞

در پاسخ کامنتی آوردم با این محتوا:

برای من که گزارش مباکیه؛ استحاله زبانی پروسه‌ای بدون توقف و ناگزیر سمت شکل گیری هویت یکپارچه ملی.


یکی از غیرت زدگان در صحنه، به نام آیدین تقی‌لو، با تنها سرمایه‌اش، جوش و خروش، و با بیانی حماسی پاسخ داد:


 کدامین ملت؟ برای ما ملت آن مفهومی را که برای شما دارد ، ندارد و به ملتهای یکپارچه اعتقاد داریم تا ملت یکپارچه


بر آقای تقی‌لو چنین انکشاف عظیمی صورت گرفته بود که  بنده به «هویت ملتی یکپارچه» اعتقاد دارم و ایشان به «هویت یکپارچه  ملتها» (ظاهرا در یک کشور) صرف نظر از اینکه بنده به هویت ملی مقومی اعتقاد دارم که در مرزهای سیاسی یک کشور توان شکل دادن به هویتی را دارد که امکان کنش سیاسی مثبت را داشته باشد و نه هویت ملتی یکپارچه که دلالت کاملا متفاوت دارد در پاسخ به ایشان نوشتم که:


تالی منطقی این سخنی که فرمودید می شود هویت های یکپارچه ملت ها که سر تا پا تناقضی ناهمساز است.
انسان به معنای مدرن، کلمه ملت را واژه ای سیاسی میداند، نه فرهنگی. دولت قرین واژه ملت است. دولت ایران ملت ایرانی دارد و شهروند ایرانی. شهروند ایرانی هویت ملی اش ایرانی است و به لحاظ تاریخی به هر زبانی تکلم کند با توجه به قانون اساسی حقوقی دارد که تخطی دولت از آن به معنای عمل خلاف قانون اساسی شناخته میشود. و همچون هر کشور دیگری، به دلایل تاریخی زبانی مسلط به عنوان ابزار و میانجی گفتگو زبان های متعدد استفاده می شود. اما اطلاق اقوام در قالب ملت ترک یا ملت فارس، بلوچ، گیلک، لر و هر قوم دیگر و سخن از یکپارچگی ملت های درون یک موجودیت سیاسی هیچ همسازی مفهومی و عملی و سیاسی ندارد.  از سوی  دیگر، تعریف هویت بر اساس فرهنگ قومی و دلالت های نژادی بیشتر راسیستی یا نژاد پرستانه و پیشا مدرن است تا عقلانی. همانطور که افریقایی - امریکایی خواندن  یک شهروند امریکا دلالت راسیستی دارد. او فقط یک امریکایی است. همان طور که یک ترک یا یک فارس یا عرب اهوازی یا فردی که از افغانستان تابعیت ایران را گرفته است و شناسنامه ایرانی دارد، ایرانی است. یعنی ملیتش ایرانی است. اما برسیم به هویت.
من زاده خانواده ای ترک زبانم. اما به چند دلیل ، ترکی را کمتر از انگلیسی و فرانسه میدانم و به زبان فارسی سخن می گویم. و شناختم از خودم صحیح یا غلط این است. من به لحاظ فلسفی انسانم. به لحاظ سیاسی شهروند ایرانی و به لحاظ فرهنگی مدرن. پس بر سر امثال ما بلایی نیامده جدای از آنکه نمی خواهیم به لحاظ فرهنگی مانند بربریت اجدادمان، هویتمان را بر اساس ساکسون بودن، ترک یا فارس بودن و هر گونه ارزش قومی و قبیله ای تعریف کنیم. دو گزینه بیشتر نداریم: تمدن یا بربریت.


در ادامه همین موضوع، فردی که نمی‌دانم برای خود شیرینی یا جلب توجه خانمی که بحث را راه انداخته بود وارد بحث شد یا چنانچه خودش اشاره کرد: «بی احترامی» بنده به قاموس و ناموس قومش. باری، در ادامه استدلال‌های این جناب، یعنی آقای علی فیروزی را می‌آورم:


«تو بخشي از توشتتون كلا شما داريد قوم فارس گيلك ترك لر و همه اقوام رو يكي ميبينيد و ميگيد همسازي مفهومي و عملي و سياسي نداره ؟ اخه اين كه صحيح نيست ، اگه اينجوريه پس بيايد ديدگاه شما رو جهان شمول كنيم و بگيم اصن هويت ايراني و افغاني و امريكايي و افريقايي و اينا معني نداره ما همه انسانيم و بي مرز و به كشورمون هم نبايد تعصب داشته باشيم و بگيم همه در يك جهان واحد هستيم اصن همه انگليسي صحبت كنيم كه دچار تناقضات همسازي مفهومي و عملي و سياسي نشيم ديگه ;)   اتفاقا اين تعصب هاست كه موجب احيا و بقاي فرهنگها ميشه»

در پاسخ به این تحصیل کردۀ دانشگاهی نوشتم:

خیر ندیدم. دقیق مطالعه کنید و ترجیح را بر جمله قرار بدید و توجه را روی واژه های کلیدی. ضمن اینکه بین نگاه جهان شمول کانت در سیاست بین الملل و تجلی آن در اعلامیه حقوق بشر و آرمان جهان بی مرز با واحدهای سیاسی فعلی و رویکرد اندیشه سیاست غیر ایده آل گرا تفاوت وجود داره و در حد این خوشمزه بازی ها نیست. درباره جمله آخر هم بد نیست روشن کنم عصبیت که واژه ابن خلدون بود با واژه تعصب که شارلاتان علی شریعتی استفاده و البته بد ترجمه کرد، به لحاظ ریشه ای یکسان اما به لحاظ کاربرد تفاوت دارند. ضمن اینکه زمان ابن خلدون چندین قرن پیش بود و منظورش هم از مدینه با چیزی که امروز از مدنیت تعریف میکنیم به شدت متفاوته. و در آخر، بله تعصب هم باعث بقای فرهنگ ها میشه و شاید احیای اونها اما به طور قطع همراه با بربریت و تعطیلی عقلانیت چون یک اسمش میشه اینبار سنت گرایی

در ادامه بر نویسنده مکشوف شد که بنده سخت می‌نویسم، یا احتمالا تعمدی در پیچیده نویسی دارم. اما به نظرم این سخت نویسی من نبود که برای این پدیدۀ دو پا مشکل‌زا بود، بلکه خو گرفتن به مطالعه ساده لوحانه هر متنی عادت‌واره چنین جماعتی شده:

شما چقد سخت حرف ميزني دوست عزيز يك پيشنهاد روان صحبت كنيد 🤔 شارلاتان علي شريعتي 😀؟؟؟ خدا رو شكر اين تفكرات شما حاكم بر جامعه نيست ، وگرنه دستور ميداديد به دليل بربريت همه اقوام محترم كشورمون فقط فارسي صحبت كنن و كلا لباس و فرهنگ قومشون رو فراموش كنند تا به قول شما مدرن بشيم و زير يك لواي سياسي و داراي هويت يكپارچه ملي ، اين لواي سياسي ايران رو همين فرهنگ متمدن ترك زبان هاي عزيز ، لر هاي غيور و كرد هاي با شرف و ... تشكيل داده ، اگر قوميت ها و فرهنگشون و زبونشون نابود شه هويتي از ايران نميمونه ، اين ژست هاي روشن فكري كه سنت گرايي يعني بربريت چيزي جز شناخت سطحي نيست از فرهنگ اقوام و سنت اقوام ؛ مدعيان مدرنيته و اتحاد تو سراسر دنيا دارن دوباره ايالتي ميكنن نظام هاشونو ما به بهانه مدرنيته داريم قوميت هامون رو تخريب ميكنيم ، عذرخواهي ميكنم از خانم *** كه پستشون شده محل تبادل عقايد بيش از اين جايز نيست اين بحث ادامه دار بشه اينجا

بلی! با چنین آدم‌هایی هم سر و کار داریم که علاوه بر چنین ترّهاتی جایز و مستحب را هم معین می‌کنند. جناب فیروزی شاید تنها کاری که کردند این بود که بحث را از قوم‌گرایی و هویت قومی به متهم کردن بنده به توهین به اقوام تخفیف دادند. نتیجۀ بی‌سوادی و بی‌شعوری جامعه‌ای که کتاب نمی‌خواند و خودش را فی الجمله فهیم و صاحب نظر در هر موضوعی می‌داند همین است. در پاسخ به ایشان گفتم:

اول. شما تفاوت بین اصطلاح سنتی و سنت گرایی رو نمیدونید. دوم حرف دهن بنده نگذارید و در محکوم کردن بنده عجله نکنید. چون به اینکار میگن ترور شخصیت. چیزی رو که نگفتم شما که سواد تخصصی ندارید لازم نیست بگید. سوم شعارهای غیور و شریف و عزیز رو ببرید صدا و سیمای جمهوری اسلامی که خریدار این جور تنقلاته. چهارم. جملات رو از ابتدا به انتها میخونن نه از وسط و بین ملت و قوم تفاوت هست ر. ج. به کامنت قبلی خودتون. پنجم. انتخاب ساختار نظام به شکل ایالتی یا استانی هم دلایل تاریخی داره و هم سیاسی و ضمن اینکه دقیقا کدوم مدعیان مدرنیته ای دارن (به علت مدرن بودن) نظامشون رو ایالتی میکنن؟ متاسفانه شما سواد تخصصی و شناخت اولیه از الفبای حوزه بحث رو در این زمینه ندارید. اما اگه برای خود شیرینی یا مقاصد دیگه دارید کامنت میذارید بحثی ندارم. ما در اینجا به شدت درگیر واژه هایی هستیم که بدون دلالت های معنایی ازشون استفاده میکنیم. یکیش همین ملت. و من وقتی میگم معنای مدرن ملت یعنی نژاد ایرانی منظورم نیست. و وقتی میگم سیاسی یعنی معنای قومی و فرهنگیش مد نظرم نیست. در مورد شریعتی هم همین کفایت میکنه، فردی که اسم قلمی خودش رو ،یعنی شمع، با ترجمه فرانسه ، شاندل، به عنوان استادی جا میزنه که در سوربن بهش درس میداده یعنی پروفسور شاندل. و به این فرد که وجود خارجی نداشته در سخنرانی و بعدا کتاب و نظریه امت و امامت استناد میکنه به لحاظ آکادمیک شارلاتانه.

و ایشان در تقلا برای کشف ایراد در سخنان من و پیروز اعلام کردن خودشان و البته حفظ بکارت هویتی‌شان فرمودند:

«اطلاق اقوام در قالب ترك يا ملت فارس بلوچ گيلك لر و هر قوم ديگري و سخن ... » دوست عزيز اين حرفتون و بي احترامي به خودم ديدم به عنوان يك لر و پاسخ شما رودادم لر ها يك ملت يكپارچه و با گويش و زبان و فرهنگ غني هستن ، نه خود شيريني در كار بوده نه قصد تخريب شخصيت شما ، ببخشيد من كه نه دكتر شريعتي و بزرگان ديگه هم در سطح علمي شما نيستن و نبايد نقد كنن به حرفتون ، متشكر كه علمتون و در اختيار جمع قرار ميديد 🙏🏻 كاملا حق با شماست هرچي ميگيد صحيحه 🙏🏻😉


و باز همان ژست حق به جانب تکراری و ضجه‌های ضمنی برای قطع بحث و نمایش بچه‌گانه پیروزی برای مخاطبان فرضی. در ادامه به ایشان گفتم:

نیازی به دلقک بازی و متلک پراکنی نیست. اگر باهمه این توضیحات موضع شما اینه خوشحالم که به هویت شما توهین شده

و گویا که ایشان، و احتمالاً، با اطلاع قبلی آماده شنیدن چنین حرفی بودند، خروشان و با سینه‌ای لبریز از افتخار و بلاهت، سخن از شکم امساک گریزشان برآوردند که:

اولا خوشحالم كه درنهايت ادب و با نقد شما از كوره در رفتيد و صورت ادبياتي واقعي شما به كلي تغيير كرده و نمايان شد براي دوستان ، ثانيا توهين به بنده از شبكه مجازي باعث بزرگ شدن و احترام شما نميشه و تنها باعث بي احترامي به خودتون ميشه ، و توهين شما به قوميت خودم رو ميبخشم و ناديده ميگيرم و ميزارم به پاي سوتفاهم ، لر ها ، كرد ها و ترك ها و بلوچ ها و ... بزرگتر و با فرهنگ تر از اين بحثا هستن 😉


از جمله سایر کمالات این شیخ نوظهور ما بزرگواری و توان بخشش ایشان است که ما را مسحور و مبهوت کرد!!! در آخرین پاسخ ارسالی، خطاب به  ایشان گفتم:

مسئله نه احترام است نه از کوره در رفتن و نه حتی توهین به شخصیت. شما نه ادب و نه نقدی عرضه نکردید. ترور شخصیت کردید. موضوع را نفهمیدید. استدلال ها را نفهمیدید. نشان دادید با فاشیسم ، عقل ستیزی و سنت گرایی و بربریت بیشتر همدل هستید تا مدنیت. اینها ایستار شما بود نه من. اگر حرارت صحبت را نشان از کوره در رفتن گرفتید من هم پاسخ هایتان را نشان حماقت کامل و ناتوانی از فهم حتی یک جمله گرفتم. حتی نفهمیدید منظورم از توهین به هویت به معنای توهین به قومیت نیست.
مرور میکنم معنای قومیت را در کنار معنای ملت نفهمیدید. معنای فرهنگی دادن به اصطلاح ملت را نفهمیدید. اصطلاح سنت را نفهمیدید،سنت گرایی را نفهمیدید، اصطلاح سیاسی ملت را نفهمیدید، ترور شخصیت کردید، برای اثبات رابطه ساختار ایالتی حکومت و داعیه تفکر مدرن داشتن دلیلی ارائه نکردید ، نقد به شریعتی را در باب واژه تعصب و پس آن جعل استنادش به استادی مجعول دلیل خود برتر بینی من گرفتید و آن را تعمیم به نگاهم به افراد دیگر دادید و بجای استدلال متلک پرانی کردید. هیچ استدلال و هیچ گزاره معتبری در جملات شما نبود و نیست جز اتهام و فرار رو به جلو و هذیان گویی. و از آنجا که به جای سوال پرسیدن خوشمزگی میکنید و کباده ادب هم میکشید این را هم اضافه میکنم که عقاید مزخرف شایسته ی توهینند. اگر با تمسخر به شما بگویند لُر فلان فلان شده حق با شما خواهد بود. چون با نگاه قومی و یا نژادی به شخص شما اهانت شده. اما وقتی بگویند چون هویت خودتان را بر اساس اصول بدوی تعریف میکنید یا اگر قوم را با ملت یکی بگیرید و دلالت سیاسی کنید پس فاشیست هستید یا دست کم به چند اصل آن اعتقاد دارید و در این صورت احساس کنید به هویت شما توهین شده، هیچ حقی ندارید. چون به عقاید شما توهین شده نه شخص شما. ضمن اینکه شما توضیحات را هم نمیفهمید پس به خوانندگان هم حق بدهید که درصد قابل توجهی از فقدان شعور را هم برای شما لحاظ کنند. اگر قرار است در برابر بلاهت و بی شعوری و افکار بدوی و عدم تمایل به یادگیری دیگران مرا بی ادب یا غیر محترم بدانند، چه بهتر، که خصم آنها هستم.


زمانی که به افراد بی‌سوادی از این دست محترمانه می‌گوییم که تخصص لازم را برای بحث ندارند، به جای تأمل یا پرسش به نقالی دامن می‌زنند و یا ، مانند همین فرد اخیر، صرفاً به دنبال اثبات وجود خویشتند، منتها نه با منطق یا استدلال و حتی مجادله و قطعا نه با کوچکترین قصدی برای ارتقای دانش یا شعور جمع، بلکه با دلقک بازی و متلک پرانی، یا به تعبیر استادی، با «جفتک پرانی». گرچه از جامعه‌ای که «تاکسی» کمتر تفاوتی با اتاق فکر شبکۀ خبر پیدا می‌کند انتظار نمی‌رود سخن جدی به بهایش خریداری پیدا کند یا حتی طرح سؤال جدی و پرسش‌گری رویه و صفت شهروندانش باشد. صفتی که نشان جامعۀ رو به پیشرفت است. اما در این جماعت که «فراتر» از مطالبه حقوق قومی، شخصیتی بحران زده دارند و محیط تنگ شهرستان و به اصطلاح ارزش‌های قوم و قبیله‌گی‌ و زبانشان را به خطر اندازد از مفاهیمی استفاده می‌کنندکه کوچکترین فهم صحیحی از آن‌ها ندارند.
دکتر جواد طباطبایی، در توصیف «پان ترک‌ها» می‌گوید «پان ترکیسم ملغمه‌ای از بی‌سوادی و بی‌شعوری‌ست» و طرفداران حقوق قومی که مسئله زبان تنها لعابی بر افکار پوسیده، عقده‌های ضد عقلانی، سنت‌گرایی خطرناک و بربریت آشکار و نهفتۀ آن‌هاست، از این گزاره مستثنا نیستند، هم‌چنان‌که مکاتبه بالا هم گویای آن است.


فایل پی دی اف این یادداشت را از اینجا دانلود کنید.

No comments:

Post a Comment