Friday, July 15, 2016

جامعه گسیخته و امیدهای امروز - بخش نخست

همه چیز در حال تغییر است. اگر بلوغ جنسی را به تعبیر ژاک لاکان بخش اصلی بلوغ فرهنگی بدانیم (1)، آشفتگی‌های بسیار جامعه امروز در روابط انسان‌ها پیش و پس از ازدواج نشان از تغییرات بزرگی در بافتار جامعه امروز ما می‌دهد. (2) هم من و هم خواننده این سطور می‌تواند مثال‌های زیادی را ذکر کند تا پیشرفت‌ها و پس رفت‌های بلوغ فرهنگی و متعاقباً اجتماعی ما را متذکر شود. بنابر این از تکرار در می‌گذرم. سوی دیگر این تغییرات، معرفتی است. دیگر جامعه امروز ما نه به اندازه گذشته ساده باور می‌کند و نه در عین حال عمیق است. آنقدر ساده دل نیست چون شکست ایدئولوژی‌هایی را به چشم دیده‌ است که روزی ایمان مسلم قرن بودند و نه آنقدر عمیق که چون انقلاب اطلاعات و سیطره شبکه اینترنت و رسانه‌های جمعی بستر مساعدی برای آن فراهم نمی‌کند. (3) ایمان‌های کهن متزلزل شده‌‌اند، دست کم از آنچه در سطح تجربیات شخصی می‌توان دید بسیاری از فرزندان خانواده‌های دیندار فرزندان بی‌دین دارند، و بسیار اندک‌اند خانواده‌های غیر دین‌داری که فرزندان دیندار دارند. اخلاقیات غیر دینی در جامعه تنها در میان قشر اندکی پا گرفته است؛ اخلاقیاتی که به شفافیت در روابط انسانی، عهد و قرارداد، احترام و شجاعت در انتخاب بر اساس مبنایی عقلایی تکیه دارد. اخلاقیاتی که مبنای مشروعیت خود را در دین دارد هم با زوال ایمان دینی کم رنگ شده است و در نتیجه اخلاق «عملی» یا اخلاق نظری در عمل هر روز ناکارآمدتر می‌شود. در چنین فضایی است که هم بنیان اعتقاد و هم ناباوری بر هواست و کمتر کسی را می‌توان یافت که قرائت و روایتی منسجم از اعتقادات خویش بیان کند.


این فضا و زمان برای ظهور سوداگران عرصه معرفت و سیاست گشوده است. فضایی که شبح «هیچی» بر آن سنگینی می‌کند و مکانی که «فرد»ها هر یک به سان علف هرزی در رؤیای «قامت سَروی» اسیر گشته‌اند. هرچند توصیفات ذکر شده را نمی‌توان محدود به جامعه ایران امروز کرد، اما قصد دارم خواننده را صرفاً به ایران توجه دهم و مردمانی که از یک سو به چپاولگری مسئولان در بیت المال از اختلاس گرفته تا حقوق‌ها و رانت‌ها می‌نگرند و از سویی دیگر به جامعه‌ای که آن را فاسد و در عین حال برای سرخوردگی‌های مالیخولیایی خویش رهایی بخش می‌دانند، همچنان که از وضعیت آن اعتراض می‌کنند خود بخشی از صورت مسئله هستند.

سه راه حل را در وضعیت امروز کار آمد می‌‌دانم، یا دست کم اندیشه در این سه حوزه را سودمند می‌دانم هرچند انتظار دارم که خواننده‌های آشنا را اندکی متعجب خواهد کرد:


1.    کنش سیاسی در چارچوبی که رهبری انقلاب معرفی و حمایت می‌کند، و در ادامه خواهم گفت که چرا معتقدم راه حل ایشان بهترین راه حل موجود است.
2.    کنش اجتماعی در قالب تشکیل اجتماع‌های هم فکران و استقلال اقتصادی هرچه بیشتر آن‌ها.
3.    رفع بنیان معرفتی و بازنگری رادیکالِ الهیات.





1.    نگاه کنید به:
Chiesa Lorenzo (2007), Subjectivity and Otherness:A Philosophical Reading of Lacan, MIT Press.
2.    سونامی طلاق در ایران
3.    نگاه کنید به:

کار، نیکلاس (1395)، کم عمق‌ها: اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟، ترجمه امیر سپهرام، انتشارات مازیار

No comments:

Post a Comment