Wednesday, January 11, 2017

درباره عشق

یکی از دغدغه های جوانی من فهم معنای عشق بود. سیر و سلوک درونی و تجربی من از عشق های افلاطونی گرفته تا عشق های دیندارانه و رسیدن به ایده و سبکی برای زندگی بود که به تعبیر ژیژک عشق ایمن (safe love) نامیده می شود؛ یعنی عشقی که در همنشینی واژگان انگلیسی به دنبال حذف «دچار شدن» است به بیانی دیگر to be in love without the FALL. یعنی همان روابطی که ادبیاتش را در کتبی چون مردان مریخی و زنان ونوسی و طبع زنجیره وار کتاب های باربارا دی انجلیس می یابیم. امروز معتقدم هیچ کدام از آن ها توصیفی کاملا مفید نخواهد بود، تنها به این دلیل ساده که برخی بعد اخلاق دینی و پرهیزکارانه را برجسته میکنند، و برخی از رنج ها گریز دارند. 
اگر بخواهم، به اصطلاح، در سنت رومانتیک که با آن همدلی بیشتری دارم سخن بگویم عشق را به زبان ساده تعریف یا به بیان صحیح، توصیف خواهم کرد:
عشق چیست؟ اختراعی ناگزیر برای فرا رفتن از رسم طبیعت با خواست تخم پراکنی بیشتر و پرهیز از رنج جداییِ ناشی از برهم خوردن نظم هورمونی بدن پس از جفت گیری. 
توهمی بی سر و ته برای زندگی بهتر. مسکنی برای ورود به رنج؛ جانمایۀ زندگی. اثر هنری نیمه تمام پدیده ای به نام انسان.

No comments:

Post a Comment